رفتم توي اتاقم و درو بستم چيکار کنم الان؟اها
شماره ي عليرضا رو گرفتم
واي لعنتي خاموشه اخه چرا؟
رفتم بيرون از اتاق
_نميدونيد علي کجاست؟
_نه گفت دير مياد و رفت
_خب شما اين جا چيکار ميکنيد
_اومدم باهات حرف بزنم
_من حرفي با شما ندارم
_من دارم
_مشکل من نيست
رفتم توي اتاقم و درو بستم
ده دقيقه گذشت
صداي در اتاق بلند شد
_اجازه هست؟
_گيرم نه
_بايد اجازه بدي اخه چرا نميزاري باهات حرف بزنم کيا؟
_چون حرفي بين ما نمونده
_من حرف دارم
_نميخوام بشنوم حالا هم برو
_اگه نرم چيکار ميکني مثلا؟
_اميد خان برو..نکشتمت به شرطي ککه ديگه نبينمت پس برو و مزاحم نشو
هي نزديکم ميشد
_مثلا ميخواي چيکار کني؟اين مدت ساکت موندم چي شد؟؟که بري صيغه عليرضا برادرم بش؟
اين از کجا ميدونست ما صيغه ايم؟
_بهت گفته بودم بمب فعالي اما من ميتونم خنثي بکنمت
و بازم نزديک تر شد
واقعا ترسيدم اميد هر کار بخواد انجام بده مي تونه و منم در برابرش عددي نيستم من کجا و اون کجا هر چي باشه استادو شاگرديم باشه اون قوي تره
عقب عقب رفتم که پشتم به تخت خورد و اميد منو با يه حرکت روي تخت پرت کرد
منو با يه حرکت پرت کرد رو تخت و خودشو انداخت روم
_نکن اميدِ
با اومدن لباش رو لبام بقيه حرفم تو گلوم خشکيد..........
علي سريع درو باز کرد و اومد داخل اتاق
_به به ببخشيد که مزاحم عيش و نوششتون شدم واقعا که کيانا مثلا صيغه ي مني با ديگرون...
سريع رفت بيرون
سريع خودمو از زير اميد بيرون کشيدم و تف کردم تو صورتش
_ازت بيزارم اميد بيزارم ازت کيارش بيزارم
_علي علي تو رو به روح بابام نرو بزار توضيح بدم
علي_توضيح؟؟؟؟هه چه توضيحي همه چيزو ديدم
_علي تو رو به روح بابام نرو من کاري نکردم اون اشغال اومد و به زور
پريد وسط حرفم و نزاشت جملمو تموم کنم
_حرف مفت نزن خب اميد کليد اينجارو از کجا داشت؟
_من از کجا بدونم
_خر خودتي از اين ناراحتم که من که بزور نخواستم باهام ازدواج کني
_علي
رفت تو اتاق و درو بست منم رفتم پشت در اتاقش نشستم تا اينکه خوابم برد...
پرتاپ شدم و بيدار شدم من کجام؟؟اها پشت درم پشت سرم نگاه کردم علي وايشتاده بود پس اين درو باز کرده و منم که بهش تکيه داده بودم افتادم
_اصلا يه کاري ميکنيم
اميدوارانه بهش خيره شدم
_چي؟
_بازي
_چه بازي؟
_من با اميد پاسو بازي مي کنم من بردم تو مال من ميشي اون برد تو مال اون
_نه...تو که دوست خودتو خوب ميشناسي بهترين پاسور بازه سريع ميبره
_خوبه خوب هم ميشناسيش همين که گفتم
_اخه بي انصاف اميد همون قاتل بابامه
_نيست
_هست
_نيست
_باشه اما يه شرط داره
_چي؟
_زندگي خودمه خودم باهاش بازي ميکنم
_تو؟؟؟راحت مي بازي اما باشه
بازي شروع شد اصل بازي اين طوري بود که چهار پاسور دست هر کدوممون(منو و کيارش )بود و ما يکي يکي بايد پاسور ها رو رو کنيم و خودمون هم نگاه نکنيم و بايد شانسي هر يه دونه پاسوُ با يکي از طرف مقابل گذاشت و هر کدوم در مجموع بيشتر بود اون برنده هست و اگر هم کسي هر چهار تا پاسورش يک نوع ميشد (مثلا همه بي بي يا همه سرباز)يه امتياز مثبت ميگرفت يعني اگر سه تا پاسور حريف ازش بيشتر ميشد اما يکيش کمتر بازم همون که پهار تا پاسورش مثل هم ميشد و فقط يکيش از پاسور طرف بيشتر ميشد برنده مي شد(اميد وارم فهميده باشيد يکم خر تو خر شد اما خوب توضيح دادم از اين بهتر واقعا خيلي خيلي سخته توضيح دادنش)
اميد با چه ابهت نشست و خيلي خونسرد چهار تا ورقشو سريع رو کرد
واي خدايا نه
هر چهار تاش شاه بود اين شانسش معرکه هست صد درصد باختم اخه فقط درصورتي مي تونم بازي رو ببرم که چهار تا تک داشته باشم که اينم شانس پيغمبرُ ميخواد
(براي اون دسته از عزيزاني که نميدونن پاسور چه جوريه تقريبي توضيح ميدم پاسور نوع اصلي داره پيک خشت گيشنيز و دل که اين چهار نوع از دو تا ده لو داره و عدش سرباز و بي بي و شاه و تک هست که به ترتيب امتيازشون هم بيشتره البته اين بازيه اين جا با بازي اصلي پاسور فرق ميکنه واي چه رسمي شدم خودم رو چشم نزنم در ضمن فکر کنم حسابي گيجيديد يعني گيج زديد)
اومدم ورق هامو برگردونم که علي باز پريد وسط
_بهتره اول صحبت هاتونو بکنيد بعد ورق هارو برگردوني
اي حناق اي مرض اي کوفت من با اين قاتل چه حرفي دارم؟؟
_من حرفي با قاتل بابام ندارم
_من باباتو نکشتم
_بله من کشتم
نظرات شما عزیزان: