داستان
داستان

کاش میدونستی جهانم بی توالف نداره
منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید من پوریا17سالمه واین وبلاگم موضوع خا30 نداره هرچی باشه میذارم واگروبلاگ خواستیدپیام بگذارید
آرشيو
مرداد 1392
تير 1392
نويسندگان
پوریا
کد هاي جاوا

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 8
بازدید کل : 18566
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

رمان تک عشق20  <-PostCategory-> 

رفتم توي اتاقم و درو بستم چيکار کنم الان؟اها

شماره ي عليرضا رو گرفتم

واي لعنتي خاموشه اخه چرا؟

رفتم بيرون از اتاق

_نميدونيد علي کجاست؟

_نه گفت دير مياد و رفت

_خب شما اين جا چيکار ميکنيد

_اومدم باهات حرف بزنم

_من حرفي با شما ندارم

_من دارم

_مشکل من نيست

رفتم توي اتاقم و درو بستم

ده دقيقه گذشت

صداي در اتاق بلند شد

_اجازه هست؟

_گيرم نه

_بايد اجازه بدي اخه چرا نميزاري باهات حرف بزنم کيا؟

_چون حرفي بين ما نمونده

_من حرف دارم

_نميخوام بشنوم حالا هم برو

_اگه نرم چيکار ميکني مثلا؟

_اميد خان برو..نکشتمت به شرطي ککه ديگه نبينمت پس برو و مزاحم نشو

هي نزديکم ميشد

_مثلا ميخواي چيکار کني؟اين مدت ساکت موندم چي شد؟؟که بري صيغه عليرضا برادرم بش؟

اين از کجا ميدونست ما صيغه ايم؟

_بهت گفته بودم بمب فعالي اما من ميتونم خنثي بکنمت 

و بازم نزديک تر شد

واقعا ترسيدم اميد هر کار بخواد انجام بده مي تونه و منم در برابرش عددي نيستم من کجا و اون کجا هر چي باشه استادو شاگرديم باشه اون قوي تره

عقب عقب رفتم که پشتم به تخت خورد و اميد منو با يه حرکت روي تخت پرت کرد

منو با يه حرکت پرت کرد رو تخت و خودشو انداخت روم

 

_نکن اميدِ

با اومدن لباش رو لبام بقيه حرفم تو گلوم خشکيد..........

علي سريع درو باز کرد و اومد داخل اتاق 

_به به ببخشيد که مزاحم عيش و نوششتون شدم واقعا که کيانا مثلا صيغه ي مني با ديگرون...

سريع رفت بيرون

سريع خودمو از زير اميد بيرون کشيدم و تف کردم تو صورتش 

_ازت بيزارم اميد بيزارم ازت کيارش بيزارم

_علي علي تو رو به روح بابام نرو بزار توضيح بدم

علي_توضيح؟؟؟؟هه چه توضيحي همه چيزو ديدم

_علي تو رو به روح بابام نرو من کاري نکردم اون اشغال اومد و به زور

پريد وسط حرفم و نزاشت جملمو تموم کنم

_حرف مفت نزن خب اميد کليد اينجارو از کجا داشت؟

_من از کجا بدونم

_خر خودتي از اين ناراحتم که من که بزور نخواستم باهام ازدواج کني 

_علي

رفت تو اتاق و درو بست منم رفتم پشت در اتاقش نشستم تا اينکه خوابم برد...

پرتاپ شدم و بيدار شدم من کجام؟؟اها پشت درم پشت سرم نگاه کردم علي وايشتاده بود پس اين درو باز کرده و منم که بهش تکيه داده بودم افتادم

_اصلا يه کاري ميکنيم

اميدوارانه بهش خيره شدم

_چي؟

_بازي

_چه بازي؟

_من با اميد پاسو بازي مي کنم من بردم تو مال من ميشي اون برد تو مال اون

_نه...تو که دوست خودتو خوب ميشناسي بهترين پاسور بازه سريع ميبره

_خوبه خوب هم ميشناسيش همين که گفتم

_اخه بي انصاف اميد همون قاتل بابامه

_نيست

_هست

_نيست

_باشه اما يه شرط داره

_چي؟

_زندگي خودمه خودم باهاش بازي ميکنم

_تو؟؟؟راحت مي بازي اما باشه

 

بازي شروع شد اصل بازي اين طوري بود که چهار پاسور دست هر کدوممون(منو و کيارش )بود و ما يکي يکي بايد پاسور ها رو رو کنيم و خودمون هم نگاه نکنيم و بايد شانسي هر يه دونه پاسوُ با يکي از طرف مقابل گذاشت و هر کدوم در مجموع بيشتر بود اون برنده هست و اگر هم کسي هر چهار تا پاسورش يک نوع ميشد (مثلا همه بي بي يا همه سرباز)يه امتياز مثبت ميگرفت يعني اگر سه تا پاسور حريف ازش بيشتر ميشد اما يکيش کمتر بازم همون که پهار تا پاسورش مثل هم ميشد و فقط يکيش از پاسور طرف بيشتر ميشد برنده مي شد(اميد وارم فهميده باشيد يکم خر تو خر شد اما خوب توضيح دادم از اين بهتر واقعا خيلي خيلي سخته توضيح دادنش)

اميد با چه ابهت نشست و خيلي خونسرد چهار تا ورقشو سريع رو کرد

واي خدايا نه

هر چهار تاش شاه بود اين شانسش معرکه هست صد درصد باختم اخه فقط درصورتي مي تونم بازي رو ببرم که چهار تا تک داشته باشم که اينم شانس پيغمبرُ ميخواد

(براي اون دسته از عزيزاني که نميدونن پاسور چه جوريه تقريبي توضيح ميدم پاسور نوع اصلي داره پيک خشت گيشنيز و دل که اين چهار نوع از دو تا ده لو داره و عدش سرباز و بي بي و شاه و تک هست که به ترتيب امتيازشون هم بيشتره البته اين بازيه اين جا با بازي اصلي پاسور فرق ميکنه واي چه رسمي شدم خودم رو چشم نزنم در ضمن فکر کنم حسابي گيجيديد يعني گيج زديد)

اومدم ورق هامو برگردونم که علي باز پريد وسط 

_بهتره اول صحبت هاتونو بکنيد بعد ورق هارو برگردوني

اي حناق اي مرض اي کوفت من با اين قاتل چه حرفي دارم؟؟

_من حرفي با قاتل بابام ندارم

_من باباتو نکشتم

_بله من کشتم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در دو شنبه 24 تير 1392برچسب:,ساعت 9:13 توسط پوریا |
مطالب پيشين
» فیلم مبتذل موبایلی از یک دختر که پسری را تکان داد +
» جزای عشق/قسمت اخر
» جزای عشق10
» جزای عشق9
» جزای عشق8
» جزای عشق7
» رمان تک عشق/قسمت اخر
» رمان تک عشق20
» رمان تک عشق19
» رمان تک عشق18
» رمان تک عشق17
» رمان تک عشق16
» رمان تک عشق15
» رمان تک عشق14
» رمان تک عشق13
» رمان تک عشق12
» رمان تک عشق11
» رمان تک عشق10
» رمان تک عشق9
» رمان تک عشق8





پيوندها


جی پی اس موتور جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اس ام اس داستان و آدرس eyyjounam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه

ساختن وبلاگ
شماره پیمان کارها
حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
خرید از چین
قلاده اموزشی ضد پارس سگ
الوقلیون

 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com